کاریکلماتور، خودش یک کاریکلماتور است
2010-08-09 در 2:26 ب.ظ. | نوشته شده در معرفی کتاب, ادبیات | 4 دیدگاهبرچسبها: کاریکلماتور, پرویز شاپور, سهراب گل هاشم
سالها پیش دستفروشی نبش میدان بهارستان کتاب دست دوم میفروخت من دو کتاب خریدم که یکی ازآنها کاریکلماتور بود، از پرویز شاپور؛ یک کتاب جیبی با کاغذهای زرد رنگ و کهنه حالا بماند که کتاب را از دست دادم یعنی امانت گرفتند و پس ندادند ولی هنوز طعم لذتی که از خواندن جملاتش میبردم زیر زبانم است مثل هرچیزی اولین بارش مزه دیگری داشت.
تا یکی دو سال قبل استاد مسلم کاریکلماتور را پرویز شاپور میدانستم ولی با فردی آشنا شدم که دیدم انصافا چیزی کمتر از شاپور ندارد استاد «سهراب گل هاشم» خودش یک تنه هم پرویز است هم شاپور! پرویز شاپور کاریکلماتور را آفرید، احمد شاملو اسم بچه را انتخاب کرد اما سهراب گل هاشم این جوجه اردک زشت را که بین سبک ها و انواع طنز غریبه و عجیب غریب مینمود بزرگ کرد و به همه شناساند الآن دیگر کمتر کسی هست که کاریکلماتور نشنیده باشد.
کتاب جدید سهراب گل هاشم به نام چند قدم به حرف حساب که در نمایشگاه امسال عرضه شد انصافا عالی ست، جملاتی که میتوانند تکانت دهند، بعضی از این کاریکلماتورها متعجبت میکنند. ارتباطی که بین کلمات یک جمله کوتاه ایجاد شده حیرت انگیز است.
ابتدا یک تصویر از کتاب برایتان قرار میدهم بعد چند نمونه از کاریکلماتور ها و در پایان مطلب هم لینک وبلاگ خود استاد را قرار میدهم خود من که از طریق اینترنت خریدم ولی شاید مغازه کتاب فروشی شهر شما هنوز داشته باشد.
در عصر اس ام اس و فید و گوگل ریدر و تیترخوانی فکر کنم کاریکلماتور به خوبی میتواند رشد کند: کوتاه ، زیبا و لذت بخش. در هر صورت این کتاب می تواند بهترین هدیه باشد.
- نانوا هم مثل فرهاد، جوش شیرین می زند
- بعضیها دورتان می گردند و بعضیها دورتان می زنند
- آرشیوسکوت، پر است از فریادهای منزوی
- به نارنجک بدون ضامن، وام نمی دهند
- به عقیده گربه، خوشمزه ترین میوه درخت، پرنده است
- سرفه هاي آدم دلشکسته، صدای خرده شيشه مي دهد
- وقتی یکی به نعل می زنید و یکی به میخ، مواظب شستتان باشید
- خروس فقیر با گالینا بلانکا ازدواج کرد
- بعضی ها خط لبشان نستعلیق است
- وقتی نمکدان را می بینم دلم شور میزند
- بعضی از نگاه ها صدای قشنگی دارند
- برای آدمهای عاشق زمستان هم بهار سفید است
- بعضي ها سعي ميكنند راه راست را به سوي خود كج كنند
- زنبور عسل، نيش تلخي دارد
- وقتي نيامدي، نگاهم دست خالي برگشت
- اگر زندگيتان خوب ميچرخد، مواظب باشيد سرتان گيج نرود
- در عكس دو نفره من و تو، جاي تو هميشه خالي است
- چشمش که به عزرائیل افتاد خودش را به مردن زد
- فقر، رنگ واکس است
- قند خون مزه تلخی به زندگی می دهد
- خیلی از معتادها تابلو هستند ولی ارزش هنری ندارند
- در دنیا یک چیز است که فقط به خاطر تو می تپد،و آن قلب خودت است
- به عقيده گيوتين، سر آدم زيادی است
به وبلاگ شخصی سهراب گل هاشم هم یک سری بزنید بد نیست
بالاخره “گزار” درست است یا “گذار”؟
2010-07-16 در 11:01 ب.ظ. | نوشته شده در ادبیات | بیان دیدگاهبرچسبها: گذار, گزار
این مشکل خیلی هاست (به جز شما البته) که بعضی وقتها برای نوشتن کلماتی مکث میکنیم مثل نمازگزار، سیاستگذاری، خبرگزاری… دیدم بد نیست یک قاعده کلی را در این مورد بنویسم که به من کمک کرد، حتما به شما هم کمک میکند.
- هرگاه این پسوند به معنای ادا کردن و به جا آوردن باشد با “ز” نوشته می شود یعنی “گزار” مثل نمازگزار, سپاسگزار
- هرگاه این پسوند به معنی گذاشتن و قرار دادن باشد با “ذ” نوشته می شود مثل بنیانگذار, سیاستگذار
دانلود کتاب بی بال پریدن قیصر امین پور
2009-09-01 در 2:01 ب.ظ. | نوشته شده در فرهنگي, موبایل, معرفی کتاب, ادبیات, دانلود کم حجم | 5 دیدگاهبرچسبها: قیصر امین پور, بی بال پریدن
بدون شک یکی از زیباترین کتابهای دکتر قیصر امین پور کتاب بی بال پریدن است. کتابی که کلمات سنگین و ثقیل ندارد. کتابی که لبخند می نشاند روی لبهایمان. همه از خواندن این کلمات ساده و تکان دهنده لذت میبرند.
این کتاب سرشار از کنایه های طنز، تصویرهای ذهنی غمگنانه و تاسف های کودکانه است. کتاب بی بال پریدن را بخوانید و مطمئن باشید از آن لذت خواهید برد.
کتاب را در دو فرمت پی دی اف و نسخه مخصوص موبایل برای دانلود قرار میدهم
دانلود کتاب بی بال پریدن نسخه Jar مخصوص موبایل
دانلود کتاب بی بال پریدن نسخه PDF
و در پایان یکی از زیباترین متنهای کتاب:
آدمها مثل كتابها هستند
بعضي از آدمها جلد زركوب دارند. بعضي جلد ضخيم و بعضي جلد نازك.
بعضي از آدمها با كاغذ كاهي چاپ ميشوند و بعضي با كاغذ خارجي.
بعضي از آدمها ترجمه شدهاند.
بعضي از آدمها تجديد چاپ ميشوند و بعضي از آدمها فتوكپي آدمهاي ديگرند.
بعضي از آدمها با حروف سياه چاپ ميشوند و بعضي از آدمها صفحات رنگي دارند.
بعضي از آدمها تيتر دارند. فهرست دارند و روي پيشاني بعضي از آدمها نوشتهاند: حق هرگونه استفاده ممنوع و محفوظ است.
بعضي از آدمها قيمت روي جلد دارند. بعضي از آدمها با چند درصد تخفيف به فروش ميرسند و بعضي از آدمها بعد از فروش پس گرفته نميشوند.
بعضي از آدمها را بايد جلد گرفت، بعضي از آدمها را ميشود توي جيب گذاشت، بعضي از آدمها را ميتوان در كيف مدرسه گذاشت.
بعضي از آدمها نمايشنامهاند و در چند پرده نوشته ميشوند. بعضي از آدمها فقط جدول و سرگرمي دارند و بعضي از آدمها معلومات عمومي هستند.
بعضي از آدمها خط خوردگي دارند و بعضي از آدمها غلط چاپي دارند.
از روي بعضي از آدمها بايد مشق نوشت و از روي بعضي از آدمها بايد جريمه نوشت.
بعضي از آدمها را بايد چند بار بخوانيم تا معني آنها را بفهميم و بعضي از آدمها را بايد نخوانده دور انداخت.
بعضي از آدمها مخصوص نوجوانان نوشته ميشوند و بعضي مخصوص بزرگسالان.
بعضي از آدمهايي كه مخصوص نوجوانان نوشته ميشوند خيلي كودكانه و سطحي هستند.
ـــــــــــــــــــــ
د انلود «اتاق آبی» اثر سهراب سپهری برای موبایل
2008-12-03 در 3:50 ق.ظ. | نوشته شده در موبایل, ادبیات, دانلود کم حجم | ۱ دیدگاهبرچسبها: pdf, موبایل, اتاق آبی, سهراب سپهری
دانلود با فرمت pdf با حجم 100 کیلو بایت
دانلود با فرمت jar جاوا برای استفاده در موبایل با حجم 200 کیلوبایت
دانلود با فرمت word با حجم 100 کیلوبایت
دانلود با فرمت txt با حجم 50 کیلوبایت
اگر احیانا این وبلاگ را با فید وردپرس دنبال می کنید لطفا آن را به فیدبرنر تغییر دهید:
بعضی از آدمها غلط چاپی دارند
2008-07-26 در 5:36 ب.ظ. | نوشته شده در معرفی کتاب, ادبیات | ۱ دیدگاهبرچسبها: قیصر امین پور, کتابها مثل آدمها هستند, آدمها مثل کتاب ها هستند, بی بال پریدن
کتاب «بی بال پریدن» را حتما بخوانید! کتابی بسیار کم حجم که شاید نیم ساعت از وقتتان را هم نگیرد از دکتر «قیصر امین پور» شاعری که من خیلی دوستش دارم
این کتاب، شعر نیست متن است اما از خیلی از شعرهایی که شنیدهاید زیبا تر است قطعه ای که در مورد شباهت آدمها و کتابها گفته شده اوج زیبایی این شاهکار است!
«آدمها مثل کتابها هستند»
بعضي از آدم ها جلد زركوب دارند. بعضي جلد ضخيم و بعضي جلد نازك.
بعضي از آدم ها با كاغذ كاهي چاپ ميشوند و بعضي با كاغذ خارجي.
بعضي از آدم ها ترجمه شدهاند.
بعضي از آدم ها تجديد چاپ ميشوند و بعضي از آدمها فتوكپي آدمهاي ديگرند.
بعضي از آدم ها با حروف سياه چاپ ميشوند و بعضي از آدمها صفحات رنگي دارند.
بعضي از آدم ها تيتر دارند، فهرست دارند و روي پيشاني بعضي از آدمها نوشتهاند: حق هرگونه استفاده ممنوع و محفوظ است.
بعضي از آدم ها قيمت روي جلد دارند، بعضي از آدمها با چند درصد تخفيف به فروش ميرسند و بعضي از آدم ها بعد از فروش پس گرفته نميشوند.
بعضي از آدم ها را بايد جلد گرفت، بعضي از آدمها را ميشود توي جيب گذاشت، بعضي از آدمها را ميتوان در كيف مدرسه گذاشت.
بعضي از آدم ها نمايشنامهاند و در چند پرده نوشته ميشوند. بعضي از آدمها فقط جدول و سرگرمي دارند و بعضي از آدمها معلومات عمومي هستند.
بعضي از آدم ها خط خوردگي دارند و بعضي از آدمها غلط چاپي دارند.
از روي بعضي از آدمها بايد مشق نوشت و از روي بعضي از آدمها بايد جريمه نوشت.
بعضي از آدم ها را بايد چند بار بخوانيم تا معني آنها را بفهميم و بعضي از آدمها را بايد نخوانده دور انداخت.
بعضي از آدم ها مخصوص نوجوانان نوشته ميشوند و بعضي مخصوص بزرگسالان.
بعضي از آدم هايي كه مخصوص نوجوانان نوشته ميشوند خيلي كودكانه و سطحي هستند.
ـــــ:::::ـــــ:::::ـــــ:::::ـــــ:::::ـــــ
ـــــ:::::ـــــ:::::ـــــ:::::ـــــ:::::ـــــ
«کتابها مثل آدمها هستند»
بعضی از کتابها ساده لباس می پوشند و بعضی لباسهای اتو کشیده و رنگارنگ دارند.
بعضی کتابها برای ما قصه می گویند تا بخوابیم و برخی قصه می گویند تا بیدار شویم.
بعضی از کتابها تنبل هستند، برخی از کتابها زیاد می خوابند و همیشه خمیازه می کشند.
بعضی از کتابها شاگرد اول می شوند و جایزه می گیرند. بعضی مردود می شوند و بعضی تجدید.
بعضی از کتابها تقلب می کنند، بعضی از کتابها دزدی می کنند.
بعضی از کتابها به پدر و مادر خود احترام می گذارند و بعضی حتی نامی هم از پدر و مادر خود نمی برند.
بعضی از کتابها هر چه دارند از دیگران گرفته اند و بعضی هر چه دارند به دیگران میبخشند.
بعضی از کتابها فقیرند و بعضی از کتابها گدایی می کنند.
بعضی از کتابها پرحرفند ولی حرفی برای گفتن ندارند و بعضی ساکت و آرامند ولی یک عالم حرف گفتنی در دل دارند.
بعضی از کتابها بیمارند، بعضی از کتابها تب دارند و هذیان می گویند.
بعضی از کتابها را باید به بیمارستان برد تا معالجه شوند و بعضی را باید به تیمارستان برد تا معالجه شوند.
بعضی از کتابها لوس و کودکانه حرف می زنند و بعضی از کتابها فقط غُر می زنند و نصیحت می کنند.
بعضی کتابها دوقلو یا چند قلو هستند. بعضی کتابها پیش از تولد می میرند و بعضی تا ابد زنده هستند.
بعضی از کتابها سیاه پوستند، بعضی سفیدپوست و بعضی زردپوست یا سرخپوست.
بعضی کتابها به رنگ پوست خود افتخار می کنند و رنگ پوست دیگران را مسخره می کنند.
دریادل
2008-07-25 در 12:56 ب.ظ. | نوشته شده در ادبیات | 2 دیدگاهبرچسبها: شعر کوتاه, طرح
گاهی
احساس میکنم
خیلی دریادلم
…
دستشویی کجاست؟!
منظومه «صدای پای آب» سهراب سپهری با صدای خسرو شکیبایی
2008-07-20 در 3:38 ب.ظ. | نوشته شده در موسیقی و فیلم, ادبیات | 26 دیدگاهبرچسبها: خسرو شکیبایی, دکلمه, صدای پای آب
سالها قبل وقتی نوجوان بودم این دکلمه را گوش کردم؛ قبلا «صدای پای آب» را خوانده بودم برای همین شور و حال اولین باری که با صدای خسرو شکیبایی منظومه را شنیدم هرگز فراموش نمیکنم. وقتی امروز دوباره آن قسمت را که میگوید «پدرم وقتی مرد پاسبانها همه شاعر بودند» را گوش کردم دیدم چقدر سرگذشت مرگ خود خسرو شکیبایی شبیه این بند از شعر است. کمی که دقت کنید میبینید حالا که او مرده همه بازیگر و شاعر و هنرمند شدهاند…
لینک مستقیم دانلود با حجم 1.3 مگایایت فرمت wma
ـــــــــ
سکسکهای در میان آواز
2008-07-10 در 3:27 ب.ظ. | نوشته شده در معرفی کتاب, ادبیات | 7 دیدگاهبرچسبها: شکست روایت, شعر سپید, طرح, علیرضا حسینی
که آنها آمدند
مثل سکسکهای
در میان آواز
علیرضا حسینی را سال 1378 در انجمن شعر کرج شناختم. خودش را هرگز ندیدم اما مجموعه شعر «شکست روایت» را که خواندم انگار مدتها بود میشناختمش!زبان روان وزیبای شعرهایش و دردی که در بندبند اشعار کتاب نهفته است همیشه مرا به خلسه میبرد. بدون اغراق یکی از گرانبهاترین کتابهایی که هنوز دارمش همان کتاب کوچک و ورق ورق شده «شکست روایت» است.
ما فقیر نیستیم
فقط بچههامان را
به اندازه لباسهای زمستانی پارسال
کوچک کردهایم
این کتاب را همه میفهمند. لازم نیست زیاد به مغز فشار آورد؛ ظاهر شعرها هم زیباست! حتی اگر حوصله تامل هم نباشد «شکست روایت» انرژی زاست. نمیدانم الآن این کتاب توی بازارهست یا نه! چون همان موقعها هم به زور گیرش آوردم
تکه نانی خشک،
سرباز
گم شدهی
شطرنج
ساده نویسی یکی از مشکلترین سبکهای نوشتاریست که البته نشان دهنده کم عمق بودن اثر نیست؛ چه بسا متون و اشعاری که بسیار ساده و روان گفته شده ولی سرشار از ایهام است شعرهای علیرضا حسینی آدم را به فکر فرو میبرند:
شَستش را
حواله کرد
به نجات غریق
و غرق شد
در رویایی که تا زانوهایش نمیرسید
ـــــ
من قویا توصیه میکنم اگر پیدا کردید بخوانید!
وبنوشت روی WordPress.com.
Entries و دیدگاهها feeds.